میترسم...
کم کم دارم اماده میشم برای رفتن تو مطب دکتر موحدی. خیلی میترسم... از سرنوشتی که ممکنه سیاه باشه در انتطارم نشسته باشه... از سوزنی که باید از روی شکمم رد بشه و برسه به کیسه اب جنینیم... از اینکه به بچم اسیبی نرسه... این روزا پر از ترس شدم... خدایا کمکم کن............
نویسنده :
مامان سمیه
16:37