خدایا شکرت...
سلام عزیزم.چطوری فرشته کوچولوی من؟
یکشنبه هفته اینده نوبت دکتر دارم.به سلامتی بابایی هم شنبه میادش.
این چند روز گذشته تنهایی خیلی اذیت شدم،ولی خب خدارا شکر داره تموم میشه.
گلم به حساب خودم فردا انشاالله هفت هفته را تموم میکنیم.حالا نمیدونم دکتر که رفتیم خانوم دکتر سنت چند روز مشخص میکنه.اسم دکترتم خانوم هاله وفایی هست.گفتم که بدونی.
این دکتر دوستم بهم معرفی کرد.
عزیزم بعد از گذشت این دو هفته ای که فهمیدم زمینی شدی بازم باورم نمیشه که اومدی.قربونت برم من.
کلا ارامش عجیبی پیدا کردم،خیلی نسبت به قبل صبورتر شدم.اینو خاله زهرا هم بهم گفت...
نمیدونم شاید باید برای مادر شدن عوض بشم...
خدایا شکرت که منو لایق دونستی و یکی از فرشته هات را بهم امانت دادی.خدا جون دل دوستای منتظرم شاد کن.
به همشون نظر کن.خدایا دوستم فریبا جون...
این روزا هرچی به وبلاگش سر میزنم میبینم خیلی داره بیتابی میکنه راستش بهش حق میدم...
خدایا بیشتر از این منتظرش نذار و این ماه یکی از اون فرشته هات را براش بفرست.
امییییییییییییییین...
فریبا جون دوستت دارم.همیشه به یادت هستم امیدوارم خیلی زود بیام وبخونم که دلت شاد شده.
امیدت به خدا باشه.همه چی دست خودشه...